معنی اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن, معنی اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا پ بیکار کردن، معوق گذاردن, معنی اmdxاj abj dا lcbj، اjbcmاfmbj، kugr lcbj، kmrتا , fdlاc lcbj، kumr ;vاcbj, معنی اصطلاح اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن, معادل اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن, اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن چی میشه؟, اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن یعنی چی؟, اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن synonym, اویزان شدن یا کردن، اندروابودن، معلق کردن، موقتا , بیکار کردن، معوق گذاردن definition,